دانلود کتاب روانشناسی

معرفی سایت های دانلود کتاب روانشناسی

دانلود کتاب روانشناسی

معرفی سایت های دانلود کتاب روانشناسی

13 سوال کلی در مورد کتاب در مورد هر نوع بحث

کلوپ عالی کتاب از سه چیز مهم تشکیل شده است: یک انتخاب عالی برای خواندن ، میان وعده های جالب و یک بحث پر جنب و جوش. دو چیز اول بسیار آسان است برای به انجام رساندن - فقط هر چیزی را با جیلیان فلین به عنوان خوانده شده و یک تنوع خوب از پنیر در دسترس - اما گرفتن یک گفتگوی خوب رفتن ممکن است سخت تر از شما فکر می کنم، همین دلیل است که شما نیاز به یک لیست از کلی سوال باشگاه کتاب که برای هر بحثی کار خواهد کرد وقتی مکالمه شروع به کندی می کند ، این سؤالات می توانند آن را به زندگی برگردانند.



کلوپ های کتاب اغلب به عنوان جمع اجتماعی ساده ، راهی چالش برانگیز برای مطالعه کتاب های بیشتر ، یا بهانه ای برای نوشیدن شراب در هفته هفته (گویی به یکی از آنها احتیاج دارید ، درست است) دیده می شود ، اما آنها خیلی بیشتر از اینها هستند. مطمئناً ، باشگاه های کتاب راه بسیار خوبی برای دیدار با دوستان جدید ، جمع شدن با افراد قدیمی و سهمیه خواندن ماهانه شما هستند ، اما آنها همچنین مکانی هستند که دوستداران کتاب می توانند با هم جمع شوند و در مورد هر بحث و گفتگو ، اختلاف و اختلاف نظر کنند. جزئیات یک کتاب. آنها فضایی هستند که برای استدلالهای سرزنده در مورد پیچ ​​و تاب طرح ها ، نقص شخصیت ها و پایان های جایگزین به کار می روند. آنها مانند کلاس انگلیسی دبیرستان شما هستند ، فقط این بار شما کتابی را که در موردش صحبت می کنید خوانده و در واقع دوست دارید ، که باعث می شود کل این موضوع بسیار سرگرم کننده باشد.


در حالی که مفهوم بحث در مورد کتاب باز در باشگاه کتاب شما قابل درک است ، اما تمرین کردن کمی سخت تر است. بعضی از اعضا ممکن است خجالتی باشند ، برخی دیگر ممکن است مخالفت آشکارا با مشکل روبرو شوند و شما فقط نمی دانید از کجا شروع کنید. خوشبختانه ، من


برای دفعه بعدی که گروه خود را با هم جمع می کنید ، در اینجا 13 سوال کلی در مورد کتاب کتاب وجود دارد که برای هر کتاب کار خواهد کرد.


1. "اولین واکنش شما به کتاب چیست؟ آیا بلافاصله شما را قلاب کرد یا مدتی طول کشید؟"

شمع های بسیاری از کتاب ها.  کتابهای سخت جلوی میز چوبی.  بازگشت به مدرسه.  فضا را کپی کنید

صدی ترومبتا توصیه می کند: "با یک سؤال از باشگاه کتاب شروع کنید که اولین برداشت همه از کتاب را بپرسد." Shutterstock

قبل از غوطه ور شدن در نقاط نقشه های سنگین تر و یا به چالش کشیدن در پایان ، با یک سوال در مورد باشگاه کتاب شروع کنید که درباره اولین برداشت همه از کتاب سوال می کند . این یک نکته پرش به شما می دهد تا درمورد آنچه در مورد انتخاب شما را برگردانده صفحات است ، و اینکه چه چیزی ایجاد مشکل را دشوار کرده است ، تمام اطلاعاتی که به شما کمک می کنند کتاب بعدی حتی بهتر را انتخاب کنید ، دفعه بعدی را انتخاب کنید.



2. "آیا فکر می کنید داستان مبتنی بر نقشه بود یا شخصیت محور؟"

سؤالی دیگر که باعث می شود افراد به طور کلی در مورد کتاب فکر کنند ، بحث در مورد اینکه آیا این کتاب در مورد شخصیت ها است یا همه درباره طرح کمک خواهد کرد که بقیه گفتگوی شما را قاب کند. از اینجا ، می توانید بسته به مکان گروه خود ، به یک بحث عمیق تر در مورد نقص شخصیت بپردازید یا به نقشه های سوراخ بروید.


3. "نقل قول / متن مورد علاقه شما چه بود؟"

یکی از بخش های مورد علاقه من در مورد بحث در مورد کتاب ها ، یافتن این نکته است که بخش هایی از کتاب به ویژه از نظر نقل قول ، به دیگران چسبیده است. درخواست از هر یک از اعضای باشگاه شما برای خواندن قسمت مورد علاقه خود با صدای بلند ، نه تنها فرصتی برای شنیدن دوباره داستان به شما می دهد ، بلکه فرصتی را برای شما فراهم می کند تا درباره اعضای باشگاه کتاب خود اطلاعات بیشتری کسب کنید ، و شاید صحنه ای را تفسیر کنید. کتاب به روشی کاملاً جدید


4. "چه چیزی باعث شده است که این تنظیم منحصر به فرد یا مهم باشد؟ آیا می توان داستان را در هر جایی روی داد؟"

در بسیاری از کتاب ها ، تنظیم قسمت قابل توجهی از داستان است ، حتی به عنوان یک شخصیت نیز بازی می کند. از این سؤال استفاده کنید تا بررسی کنید که انتخاب انتخاب خواندن شما تا چه اندازه اهمیت داشته است ، و اینکه چگونه بر وقایع داستان تأثیر گذاشته است.


5. "آیا در طول کتاب مضامین را انتخاب کردید؟"

من می دانم که شما چه فکر می کنید ، این به نظر می رسد بیش از حد مانند یک مقاله از کلاس ادبیات دبیرستان است ، اما در واقعیت ، این سؤال کاملاً عالی است که می تواند مکالمه خوبی ایجاد کند.


6. هر گونه سوال "اگر / سپس"

کتاب خواندن زن در ساحل

"به گفته ترومتتا ،" از مدل "اگر ... پس ..." استفاده کنید. Shutterstock

وقتی از سؤالهایی در مورد باشگاه کتاب استفاده می کنید ، از مدل "اگر ... پس ..." استفاده کنید ، مانند "اگر شخصیت اصلی علاقه عشق دیگر خود را انتخاب می کردید ، چگونه ممکن است این کتاب متفاوت باشد؟" یا "اگر چنین و چنین زندگی می کرد ، فکر می کنی که پایان آن تغییر می کرد؟" گزینه های شما بی حد و حصر است.


7. "آیا روایتگر چقدر معتبر / باورپذیر بودید؟ آیا احساس می کنید داستان" واقعی "را بدست آورده اید؟"

هر زمان که در مورد یک کتاب از یک کتاب بحث می کنید ، مهم است که چه کسی به آن داستان گفت. آیا این راوی است که می توانید به آنها اعتماد کنید و به آن اعتماد کنید یا اینکه به طرز گفتن آنها انگیزه های تحتان دارند؟ راویان غیرقابل اعتماد از شخصیت های جذاب برای بحث هستند ، بنابراین از این سوال به عنوان نقطه شروع برای کشف واقعی آنها استفاده کنید.


8. "شخصیت ها در طول داستان چگونه تغییر کردند؟ نظر شما درباره آنها چگونه تغییر کرد؟"

بهترین پادشاه داستان شخصیت های پویا دارد که در کل کتاب تغییر می کند. از گروه خود بپرسید که شخصیتهای انتخاب خواندن شما در طول کتاب رشد کرده و تغییر کرده اند و چه کسی همین طور مانده است. پیگیری کنید و سعی کنید بفهمید که چه عواملی را دوست دارید ، که نکردید ، و تغییراتی که منتظر ماندید ، نفس خود را نگه دارید.


9. "ساختار کتاب چگونه بر داستان تأثیر گذاشت؟"

سؤال دیگری مانند سوالاتی که قبلاً در کلاس انگلیسی ترسیده اید ، صحبت کردن در مورد ساختار واقعی یک کتاب - جدول زمانی ، دیدگاه ها ، نحو - می تواند آشکارتر از آنچه فکر می کنید باشد.



10. "با کدام شخصیت بیشترین ارتباط را داشتید ، و آنها را که با آنها ارتباط داشتید چه بود؟"

یک سؤال سرگرم کننده که مطمئناً لیستی از پاسخ های متنوعی را به دست می آورید ، این یک روش خوب است که نه تنها در انتخاب خواندن خود غوطه ور شوید ، بلکه فرصتی برای یادگیری در مورد اعضای باشگاه شما است.


11. "در مورد پایان چه احساسی داشتید؟ چه چیزی را دوست داشتید ، چه چیزی را دوست نداشتید ، و چه آرزو می کنید متفاوت بوده است؟"

شبح کتاب خواندن زن جوان در ویندوز در خانه

Trombetta می نویسد: "یک سؤال ساده مبتنی بر افکار ، پرسیدن چگونگی احساس مردم در مورد پایان ، روشی عالی برای شروع بحث های سالم در کلوپ کتاب شما است." Shutterstock

یک سؤال ساده و مبتنی بر افکار ، پرسیدن چگونگی احساس مردم در مورد پایان ، روشی عالی برای شروع بحث های سالم در کلوپ کتاب شما است. برخی از مردم پایان را دوست دارند و از نحوه بسته شدن چیزها راضی می شوند ، اما به ناچار ، کسی از این نارضایتی خود غرق می شود و به اشتراک می گذارد. حل و فصل کنید ، زیرا وقتی بحث خوب واقع می شود شروع می شود.



12. "آیا کتاب نظر یا دیدگاه شما را در مورد هر چیزی تغییر داده است؟ آیا اکنون احساس می کنید متفاوت از قبل از خواندن آن هستید؟"

همانطور که به نظر می رسد ذرت ، کتاب ها این قدرت را دارند که زندگی را تغییر دهند و بر مردم تأثیر بگذارند. با باشگاه کتاب خود در مورد شیوه تغییر انتخاب خواندن شما در هر یک از آنها بحث کنید. ممکن است تعجب کنید که می شنوید دوستانتان چه الهام ، توانمند ، عصبانی و حتی تحصیل کرده از یک تجربه خواندن هستند.


13. "اگر کتاب در یک فیلم اقتباس می شد ، چه کسانی می خواستند بازی کنند؟

یک سؤال محبوب برای پایان دادن به بحث ، صحبت کردن در مورد اقتباسهای احتمالی کتاب به فیلم ، همیشه یک بازی سرگرم کننده آرایش است. با بحث در مورد انتخاب های احتمالی ریخته گری برای اقتباس فیلم ، می توانید یاد بگیرید که چگونه دیگران شخصیت ها را در ذهن خود دیدند در مقابل اینکه چگونه آنها را در نوع خود ایجاد کرده اید. این یک سوال بزرگ است که مطمئناً تبدیل به یک بحث پر جنب و جوش خواهد شد.


در رکود خواندن؟ 20 فریبنده کتاب های جدید از سال 2019 تا بتوانید از آن خارج شوید


نگران عدم پایان امتحان خواندن امسال هستید؟ من 20 کتاب را برای کمک به شما در رسیدن به یک رکود خواندن انتخاب کرده ام تا بتوانید سال را با یک یادداشت بلعیدن کتاب پایان دهید.


رکود خواندن بدترین مطلق است. اوایل تابستان دبیرستان را به پایان رساندم و هنوز هم از بلوزهای خواندن پس از دانشگاه می گذرم. بعد از گذراندن نیمه اول سال 2019 به جز خواندن ادبیات قرن نوزدهم ، من به شدت نیاز به تغییر در لیست TBR خود داشتم ، اما همچنین برای انتخاب کتاب جدید فاقد انرژی و نیرو بودم . با گذشت چند هفته از خواندن ، قبل از غواصی دوباره به رمان های کوتاه تر می خواهم مدتی بخوانم ، برای من کار کرد ، اما مسافت پیموده شده شما ممکن است در این مورد متفاوت باشد.


به همین دلیل است که من این لیست کتابهای الکترونیکی را برای شما قرار داده ام تا به شما در کاهش رکود خواندن کمک کند. من در هر قطعه می گویم که برای هر نوع خواننده چیزی وجود دارد و این لیست دو برابر است. در زیر ، شعر ، خاطره ، مجموعه مقالات ، داستان های علمی ، معمایی ، عاشقانه ، داستان های ادبی و رمان های بزرگسالان را می یابید که همه آنها در یک مکان در هم می آمیزند. اگر مانند من به تعمیرات اساسی TBR نیاز داشته باشید ، این لیست کتاب به شما کمک می کند تا به آنجا بروید.


"یک قلب خالص" توسط راجیا حسیب


در این رمان قابل توجه ، یک زن مصری آمریکایی به نام رز به خانه خود به قاهره سفر می کند تا امور خواهر مرحوم خود را به ترتیب تنظیم کند. گیملا که در اثر انفجار انتحاری در جریان بحران مصر کشته شد ، مجموعه ای از شواهد قابل توجه و غیر منتظره را برای وی که در واقع در روزهای منتهی به مرگ وی بود ، پشت سر گذاشت.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"صورتهای تاریک" توسط Pola Oloixarac


صورتهای داستانی با هم از سه قرن با هم ، بابونه تاریکی Pola Oloixarac از حشره ای نقل می شود که شایعه می شود قدرت روانی انسان را به یک سیستم ردیابی از راه دور که از DNA افراد برای اسکن حرکات خود استفاده می کند ، منتقل می شود.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"منشأ احترام به خود: مقالات ، گفتارها و تأملات منتخب" توسط تونی موریسون


آخرین کتاب منتشر شده در طول زندگی نویسنده ، کتاب فقید تونی موریسون "منبع خودپسندی" سخنان ، مقاله ها و مقالات دیگری راجع به حقوق بشر و تجربه آفریقای آمریکایی جمع آوری کرده است.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"کتاب سفید" نوشته هان کانگ


از کتاب نویسنده گیاهخواری ، هان کانگ ، کتاب سفید آمده است - یادداشتهایی در مقاله هایی که فقط روی اشیاء با رنگ مشهور ، از شیر گرفته تا ورق ها متمرکز است.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"Trick Mirror: Reflections on Self Delusion" توسط جیا تولنتینو


با جدایی از انزجارها و وحشت های کوچک زندگی مدرن ، آخرین مجموعه مقاله جیا تولنتینو ، Trick Mirror ، کتابی است که باید در عصر تیندر و آینه سیاه بخوانید .


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"بانوی از تالاب سیاه: هیولا هالیوود و میراث گمشده پتریک" توسط مالوری اومارا


Milicent Patrick موجودات را از تالاب سیاه ایجاد کرد و جزو اولین زنانی بود که کارتونهای دیزنی را تحریک می کند ، پس چرا نام او فراموش شده است؟ Mallory O'Meara پاتریک و کارهایش در فیلم The Lady from the Lagoon Black را زنده می کند .


برای خرید اینجا را کلیک کنید



'Brute' توسط امیلی Skaja


برنده جایزه والت ویتمن آکادمی شاعران آمریکایی ، امیلی اسکاجا Brute مجموعه ای از شعرهای فمینیستی است که با هرج و مرج خشونت و تمایلات جنسی روبرو می شود.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



'وزن آسمان ما' توسط هانا آلکاف


در طول شورش های مسابقه ای در مالزی در سال 1969 ، هانا الکاف از The Weight of Sky ما به دنبال Melati ، 16 ساله ای است که OCD به او می گوید باید برای زنده نگه داشتن مادرش حساب کند و به آن ضربه بزنید ، زیرا او راه خود را از طریق یک شهر در حال سوختن می گذارد. برای پیوستن به مادرش


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"ناپدید شدن زمین" توسط جولیا فیلیپس


وقتی دو خواهر پیش از نوجوان از خانه خود در یک شبه جزیره از راه دور روسیه گم می شوند ، این جنایت جامعه خود را به آشوب می کشاند. در طی سال آینده گفته شده ، " ناپدید شدن زمین " جولیا فیلیپس تأثیر ربوده شدن دختران بر زنان منطقه را ردیابی می کند.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"کش رفتن صحیح" توسط آلیشا رای


اولین قدم در یک سری عاشقانه جدید از Hate to Want You نویسنده آلیشا رای ، مراکز صحیح کش رفتن در Rhiannon ، خالق یک برنامه قرار ملاقات هیت ، که زندگی عشق خود را بر روی مشعل پشت قرار داده است. اما آیا یک نفر ممکن است کسی باشد که پس از یک تاریخ او را تحت الشعاع قرار داد - مردی که اکنون با معصیت دنیای تجارت خود همکاری می کند؟


برای خرید اینجا را کلیک کنید



'تصویر' توسط لیلیان راس


در ابتدا منتشر شده در سال 1951 ، تصویر لیلیان راس ' خوانندگان را در پشت صحنه اقتباسی از جان قرمز قرمز نشان شجاعت جان هاستون می گیرد . یک اثر ستایش شده از روزنامه نگاری ، Picture یک نسخه جدید از New York Review Books Classics را در ژوئن سال 2019 دریافت کرد.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



'Dominicana' توسط آنجی کروز


در اواسط دهه 1960 ، Dominicana آنژی کروز در آنا مستقر شد ، دختر 15 ساله دومینیکن که با مردی که او دوستش ندارد ازدواج می کند تا بتواند به خانواده اش فرصت مهاجرت به آمریکا دهد. زندگی با همسر جدیدش به هیچ وجه شبیه به رؤیاهای آنا نیست ، اما وقتی مجبور شد به کشور خود بازگردد ، او این فرصت را دارد که آمریکا را برای خودش ببیند - به همراه برادر کوچکتر شوهرش.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"هائیتی عزیز ، عاشق آالاین" توسط مایکا مولیت و ماریتزا مولیت


هنگامی که یک شوخی مدرسه و یک کابوس روابط عمومی به نام آلین و مادر خارج شده اش در خانه هائیتی به خانه می آیند ، این دو فرد پس از مدت طولانی زندگی در طرف های مخالف ایالات متحده فرصتی برای وصل مجدد دارند.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"آیا گربه من چشمان من را خواهد خورد؟" سؤالات بزرگ از مرگ و میرهای کوچک درباره مرگ "توسط کیتلین درزی


کارگردان تشییع جنازه Caitlin Doughty ، نویسنده دود در چشمان شما می شود ، با این مجموعه طنز آمیز حکایات مربوط به مرگ و می میرد ، که در پاسخ به سوالات متداول ، اگر عجیب باشد ، نوشته شده است.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



'گیدئون نهم' توسط تامسین معیر


جادوگر با استعداد استخوان و دختر خانه نهم ، هاروورک از طرف امپراطور احضار شده است تا در یک بازی کشنده در برابر نمایندگان سایر خانه ها به رقابت بپردازد ، اما برای رقابت نیاز به یک زن شمشیر زن دارد. وارد گیدئون - رقیب کودکی هارو ، که در آستانه فرار از عصبیت است برای خیر.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"بهشت ، خانه من" توسط آتیکا لاک


پیگیری های سال 2017 Bluebird ، Bluebird ، این رمز و راز جدید Highway 59 از آتیکا لاک دنبال می کند Darren Matthews ، یک تگزاس تکاور که برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یک پسر 9 ساله فرستاده شده است ، زیرا او متوجه می شود که به ریشه خانواده این پسر رسیده است. اسرار ، که شامل معاملات تجاری سایه دار و خشونت سوپرماسیستی سفید پوست است.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



'قرمز در استخوان' توسط ژاکلین وودسون


از ژاکلین وودسون ، نویسنده رویای دختر قهوه ای ، این رمان جدید در مورد بارداری نوجوان و موج های ایجاد شده در زندگی دو خانواده آمده است. با نزدیک شدن دختر 16 ساله خود به یک مهمانی که در سن بروکلین برگزار می شود ، آیریس به عقب خاطرات زندگی خود به عنوان یک مادر نوجوان و گاه غایب است.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"پادشاه سایه" توسط Maaza Mengiste


در سال 1935 در جنگ اتیوپی جنگ زده ، Maaza Mengiste's The Shadow King در هیروت و آستر ، یک کارگر خانگی و کارفرمای وی مستقر است ، زیرا زندگی آنها برای همیشه با درگیری بین کشور خود و نیروهای متجاوز ایتالیایی تغییر می کند.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



'SLAY' توسط بریتنی موریس


وقتی شخصی به دلیل مشاجره ای که در یک بازی آنلاین آغاز شد ، کشته شد ، این برنامه نویس 17 ساله که آن را طراحی کرده بود ، خود را در مرکز رسوایی رسانه ملی می بیند. بازی Kiera ، SLAY ، یک بازی نقش آفرینی مبتنی بر کارت است که با استفاده از مشکی گیم طراحی شده است. حال با مرگ تاسف بار یک بازیکن SLAY ، این بازی به هدف نژادپرستان ضد سیاه پوست تبدیل شده است که چیزی بیش از دیدن جامعه Kiera نمی خواهند از بین برده شود.


برای خرید اینجا را کلیک کنید



"خانه هلندی" نوشته آن پاتچت


در این حماسه جدید خانوادگی از نویسندگان ایالت پد واندر ، آن پاتچت ، خرید املاک و مستغلات حومه خود ساخته یک مرد ساخته ، منجر به سقوط خانواده وی ، از جمله پسرش ، دنی ، که روایتگر خانه هلندی است ، می شود .

من تا زمانی که راهی را برای موفقیت تعریف نکردم ، مانند "نویسنده واقعی" احساس نکردم

در تابستان سال 2014 ، ویرایشگر من کتاب 7 ام را گذراند. من در آن زمان با خانواده ام در یک شهر ساحلی کوچک در کنار ساحل کالیفرنیا در مرخصی بودم. یک روز واقعاً زیبا بود که رد شد.



ما در خارج از شرکت شرکت شیرینی قهوه ای قهوه ای ایستاده بودیم که وارد هتل شویم ، وقتی دیدم که مأمور من تماس گرفته است ، به خانواده ام گفتم بدون من وارد شوید من به تنهایی در اتومبیل خود نشسته ام و - یکی از آن لحظاتی است که فکر می کنید می توانید برای آن آماده شوید. که شما می دانید که چگونه شما واکنش نشان می دهید. من خیلی ناراحت می شوم یا اینقدر عصبانی خواهم شد یا می خواهم لباس و هوای خود را تهیه کنم. اما من هیچکدام از آن کارها را انجام ندادم. من فقط با صدای توه چشم گره خورده ام. من رسما از قرارداد خارج شدم.


در آخرین نگرانی های ناامید کننده آن گفتگو ، من یک ایده جدید کتاب را ترک کردم. این ایده من "در مورد-از-اورژانس-شکستن-شیشه" بود. اولین رمان من ، گفتگو با دختر بچه ، پرفروش ترین من بود. همیشه دوست داشتم دنباله رو انجام دهم ، اما از دیدگاه شخصیت دیگر. من چیزی بیش از این نمی دانستم. بنابراین ، من چند کتاب را که در آن زمان در بازار بودند ، جمع کردم و پیشنهاد دادم که به صورت قطعی معدن بتواند در هر ستون برود. من هیچ ترجیحی و نظری نداشتم. منتظر جواب او بودم. صدای من از راه دور و صاف به نظر می رسید. این سکوت در انتهای دیگر تلفن وجود داشت. نه یک خوب سکوت. من منتظرش نبودم سپس ، عامل من بهترین بدترین توصیه را به من داد ، " من فکر می کنم شما باید عمیق تر حفاری کنید." این توصیه‌ای نیست که کسی که از نظر عاطفی تعطیل است ، همیشه بخواهد بشنود.


تلفن را آویزان کردیم و من فقط آنجا نشستم. بی حس. بلافاصله شروع به جستجوی کار روزانه کردم.


چطور به اینجا رسیدم؟ من زمانی را که نمی نوشتم به یاد نمی آورم. نوت بوک های مارپیچی انباشته شده حاوی هر سطح در دسترس ، دیسک های فلاپی قدیمی پر از داستان های کوتاه غم انگیز و عاشقانه بایگانی شده ، و پشت پاکت های پاکت پر شده به پشت سر هم با جرقه های ایده های ناخوانا - اما به وضوح نبوغ.



این توصیه‌ای نیست که کسی که از نظر عاطفی تعطیل است ، همیشه بخواهد بشنود.

من قبل از اینکه حتی می دانستم چه شخصیتی هستم ، نویسنده بودم. من یک نویسنده بودم ، بنابراین می توانم به فردی که هستم تبدیل شوم. اما ، چون نوشتن به حرفه من تبدیل شد ، نویسندگی بودن کافی نبود. من باید یک نویسنده واقعی باشم


من یک بار ساده و بی تکلف فکر می کردم یک بار می خواهم یک نماینده بگیرم ، و مطمئناً بعد از اینکه کتاب اول را می فروختم ، احساس می کنم یک نویسنده واقعی هستم. اما مهم نیست که چه تعداد هدف به من رسیده است ، من هرگز آن کلیک را حس نکردم. بنابراین ، من ناامید شدم تا آنجا که می توانم تعداد زیادی از ستاره های طلایی را جمع کنم ، فکر کردم که این مطمئناً دستاورد بعدی ، بزرگتر و دقیق تر است که سرانجام من را به کودک عزیزم که متعلق بود تبدیل کند.


اما ، این کلیک هرگز انجام نشد.


دلیلی وجود داشت که من نتوانستم و نمی توانم "عمیق تر حفر شوم". دلیلی وجود داشت که نوشته‌های من کم عمق شود. نوشتن تمایل دارد که بدانیم چه وقت چیزی را پنهان می کنیم. و در زیر سؤالاتی درباره اینکه آیا من یک نویسنده واقعی هستم یا نه ، یک سوال بزرگتر را پنهان کرده است: آیا من تا به حال به اندازه کافی خوب بوده ام؟


ببینید ، من آماده بودم که با انتشار این مطلب ، به عنوان کلاهبرداری از من اخراج شوند. یازده سال منتظر افتادن آن کفش بودم. من از بدو تأسیس تاکنون کارمند ماه در دفتر سندرم ایمپوستر بوده ام. آنچه که من برای آن آماده نبودم شنیدن خبر مرگ توخالی صدای خودم بود که من ناامیدانه کتابی را در اطراف یک شخصیت شخصیت محبوب مورد علاقه خود قرار دادم که فقط به آن اهمیت می دادم تا زمانی که به من امکان دسترسی به باشگاهی را داد که در آن من خیلی بد هستم. نیاز به تعلق دارد


اما ناامید شدم. بنابراین ، من حفر شدم ... خیلی دور ، از مبارزه خیابانی خودم و "با خیال راحت" زمین را در جهان از هفتمین رمان من ، "کلمه F " تبدیل کردم . فکر می کردم اولیویا مورتن (شخصیت اصلی) با من به اندازه کافی متفاوت است که می توانم در زین نامه نوشتن برگردم ، اما هنوز هم می توانم از امنیت صفحات تکتونیکی خشن که زیر آن خطرناک است ، فاصله ای ایمن نگه دارم. من از نظر استراتژیک به نوبه خود ، به دلیل نوشتن نامه هایم از ترس و کار روزانه تازه کارم کم و بیش موقتی شد. اما ، من ادامه دادم. جلوی ارسال تجدید نظر به نماینده من را گرفت. حفر جراحی کرد. و در مارس سال 2015 ، هشت ماه پس از آن روز سرنوشت ساز در ساحل کالیفرنیا ، ما سرانجام The F Word را به ویرایشگر رویای من و ناشر رویای من فروختیم .


اما ، زمین شروع به تغییر زیر پاهای من کرده بود. حتی بیشترین دقت را در حفاری ، کارها را ... ناپایدار ساخته است. تقاضا برای دانستن اینکه چرا فکر می کنم به اندازه کافی خوب نیستم بلندتر می شود. چرا من مثل نویسنده واقعی احساس نکردم؟



و در روزهای تاریک ، هفته ها ، ماه ها و سالهای "حفره عمیق تر" که در پی آن رخ داد ، کاملاً مشخص شد که من می توانم موفقیت را در انتشار به عنوان معنی دار و نوشتن بی معنی تعریف کنم.


به عنوان یک یادداشت جانبی ، من می خواهم این درخواست را مطرح کنم که "حفر کردن عمیق تر" بیشتر به من پیاده روی کند. من خیلی


معلوم است ، این دقیقاً چطور کار نمی کند. این بیشتر کلاس کلاس خاکی است که در آن جلسات دو هفته درمانی من از طریق اشک های عصبانی ، "ضرب و شتم" ساردونیکی و اذعانهای ناسالم به چرخش می رسد. من برنامه های مدیتیشن را بارگیری کرده ام ، از Pilates گرفته ام و اکنون در سومین دوره راه The Artist’s هستم که همچنان خودم را با آجر از آجر جدا می کنم.


... کاملاً مشخص شد که من می توانم موفقیت در چاپ را به عنوان معنی دار و نوشتن بی معنی تعریف کنم.

این نکته در مقاله من است که به شما می گویم همه چیز چقدر بهتر است. آن پنج سال بعد ، من این را از بعضی از ویلاهای نوسازی شده ایتالیایی در توسکانی می نویسم ، روبان آبی پوشیده ام که می گوید "REAL WRITER" "روی آن است و در اینجا ده درس ارزشمندی را که من در مورد آغوش واقعاً آموخته ام ، یاد گرفته ام که چرا خوب هستم . در واقعیت ، این نکته در مقاله من است که من به شما می گویم همه چیز چگونه منفجر شده است. و چگونه ... من بسیار متشکرم و برای هر انفجار بسیار سپاسگزارم.



زیرا…


همین آخر هفته گذشته ، من به گروه نویسندگانم ایمیلی ارسال کردم که اگر کسی می خواست به من بپیوندد ، قرار است در یک کافی شاپ محلی کاشته شوم.


با گذشت روز ، من به همراه دو نفر دیگر در گروه نویسندگی پیوستم که سالهای مشابهی افتضاح را پشت سر گذاشتند. هر سه ما نسخه ای از گرفتن فرش را که از زیر ما بیرون کشیده شده بود یا همانطور که یکی از دوستان آن را صدا کرده بود ، گفته بود: "توسط رویای خودم روی سرم زده شد."


اینها همان افرادی بودند که در طی آن روزهای تاریک ، هفته ها ، ماه ها و سال هایی که پس از آن گفتگو با نماینده من ظاهر شدند ، ظاهر شدند. ما می خواهیم در کنار میزهای کافی شاپ از یکدیگر ، چشمان اشک آور ، چشمان پر از خشم ، احساساتی و رعب آور ، لجاجت و متکبر بنشینیم ، رایانه های ما باز می شوند و مدارک بسیار طولانی را خالی می کنند و مسخره می کنند. هدفون خود را فقط به اندازه کافی بلند کرده ام تا بپرسم - فکر می کنند چه کسی فکر می کند که هستند و من هرگز نمی خواهم دوباره بنویسم و می دانید چه چیزی هستم ، من فقط فوق العاده نسیم هستم و از نوشتن فاصله خواهم گرفت. می گویند من مسدود شده ام ، فقط ... و بعد می خواهیم از فاصله متوسط ​​دور خیره شویم و نتوانیم آنچه را که احساس می کنیم در کلمات قرار دهیم ... طنز که به عنوان نویسندگان ، بر ما گم نشد.


اما ، در آخر هفته گذشته ، همه ما روی پروژه هایی کار می کردیم که در آن قابل شکست بودند. من روی هشتمین رمانم با نام The Nobody کار می کردم . کتابی که در مورد شروع آن و چگونگی عدم موفقیت باعث می شود که خودتان را مانند یک غریبه احساس کنید. این ایده ای بود که از آوارهای هنوز در حال کشیدن سیلی که از حال حاضر حاشیه شکاف یک خط گسل در آن شروع شده بود ، گشود.



از آنچه که هرچه عمیق تر حفر می کردم ترسیده و غرق در آن بود ، می نوشت که آن دست قوی است که از لبه صخره به پایین می رسد.


این نوشتن است که معنای من را آورده است.


قشنگ نبود ، پنج سال طول کشیده است و صادقانه نمی دانم چند شام دیگر می توانم زنده بمانم با "دوستان" که چهره هایشان را در دستانشان آرام گرفته و هیجان زده است و وقتی از من می پرسند "S O، هستند. شما خوشحال هستید؟ "

چیزی که می خواهم به آنها بگویم این است که نمی دانم خوشحال هستم ، اما می دانم که من واقعی هستم.


این که من سرانجام آنچه را که اسب پوستی در خرگوش مخملی صحبت می کرد دریافت کردم وقتی که او گفت ، "این همه به یکباره اتفاق نمی افتد. شما می شوید. مدت زمان طولانی طول می کشد. به همین دلیل اغلب برای افرادی که شکسته می شوند اتفاق نمی افتد. به راحتی ، یا لبه های تیز دارید ، یا باید آنها را با دقت نگه دارید. به طور کلی ، تا زمانی که شما واقعی هستید ، بیشتر موهای شما عاشق شده است ، و چشمان شما فرو می رود و در مفاصل شل می شوید و بسیار شیک می شوید. این چیزها به هیچ وجه اهمیتی ندارند ، زیرا وقتی واقعی باشید ، نمی توانید زشت باشید ، مگر برای افرادی که نمی فهمند. "


از آنجا که آنچه که من در نهایت متوجه شدم که یک نویسنده واقعی هستم ، ابتدا باید شهامت واقعی بودن را داشته باشم.


در فیلم "ایمان: پرواز کردن" ، جولی مورفی ابر قهرمان فوق العاده را جشن می گیرد

برای جولی مورفی ، نویسنده دامپلین ، دختران چاق در داستانهای او هرگز احساس انقلابی نمی کردند. از این گذشته ، دختران و زنان چاق تا زمانی که مردم وجود داشته باشند ، و به آنها بازتاب مثبتی در کتابهایش می بخشند ، بیشتر به طبیعت دوم به نویسنده احساس می کنند. اما غیرقابل انکار است که با این وجود کار او باعث برانگیختن انقلاب شده است. اول ، با اقتباس Netflix از دامپلین - که اولین فیلم هایی بود که شخصیت اصلی زن چربی را به تصویر می کشد - و اکنون از طریق رمان جدید YA خود ، " Faith : Taking Flight" ، که مرکز ابرقهرمان چربی است. بوستل جلد آن را نشان می دهد و گزیده ای از آن را در زیر می بینید.



ایمان: پرواز در پرواز ، در ژوئیه سال 2020 ، به دنبال ایمان هربرت ، که بیشتر اوقات خود را صرف تعطیل کردن با دو بهترین دوستش می کند ، داوطلبانه در پناهگاه محلی حیوانات ، و وسواس درام دراز مدت نوجوان ، یعنی Grove . اوه ، و برخورد با کشف اخیر که او می تواند پرواز کند.


وقتی بازیگران فیلم The Grove برای فیلمبرداری به شهر خود نقل مکان می کنند ، او نمی تواند شانس او ​​را باور کند. او وقتی قهرمان تلویزیون Dakota Ash علاقه عاشقانه ای به او نشان می دهد ، نمی تواند آن را باور کند. اما این کافی نیست تا ایمان را از این واقعیت دور کند که حیوانات و مردم بدون هیچ اثری از شهر وی ناپدید می شوند. به نظر می رسد فقط ایمان قادر به اتصال نقاط به یک داروی طراح جدید است که در دبیرستان او نفوذ می کند. هنگامی که تحقیقات او افرادی را که دوستشان دارند در معرض خطر قرار می دهد ، مجبور می شود با گذشته پنهان خود مقابله کند و از هدایای تازه خود استفاده کند ، و همه چیز را برای نجات دوستان و شهر محبوب خود در معرض خطر قرار می دهد.


پوشش تابشی برای پرواز در زیر را بررسی کنید ، و بخاطر برخورداری از قفسه های ضربه در تیرماه سال 2020 ، یک دفترچه اختصاصی از کتاب را بخوانید.



کتاب های کودکان HarperCollins

گزیده ای: ایمان: پرواز

کارلی منتظر من است که در جعبه اش بیاید. "روز بزرگی است ، بدشانسی! می خواهید چربی بزنید؟ ممکن است نگاهی مسخره به پذیرندگان بالقوه بیندازید؟" من به پایین می روم تا چسبناک او را ببندم ، اما او خودش را روی کف جعبه خود کاشته و به من فریاد می زند و چشم به همسایه و شریک زندگی او در جرم ، Bumble می اندازد. "خوب ، خوب است. من شما را بیرون می آورم. بیا ، بغض."


جلوی چادرمان ، جلو و جلو می روم. بامبل مرا به جلو می کشد در حالی که کارلی من را عقب می کشد. "سلام!" با رهگذران تماس می گیرم. "آیا شما علاقه مندید که به یکی از بچه های نجات ما کمک مالی کنید یا حتی می توانید خانه ای را برای همیشه فراهم کنید؟ همه آنها جاسوسی شده یا از بین می روند و به طور کامل واکسینه شده اند. برای دامداران هزینه های صورتحساب و مواد غذایی را تأمین می کنیم."


تعداد کمی از افراد کارت می گیرند و برخی حتی قبل از حرکت به ردیف بازی ها در قسمت های دورتر از نمایشگاه ها جلوی سر یا دو ضربه را به کارلی و بامبل می دهند.


"هیچ شادی مانند شادی برای پرورش دادن!" با خوشحالی صدا می کنم


"به همه سگها بده!" می گوید صدای مغرور.


می چرخم تا مت را در یک تی شرت نانوایی Delgado & Sons بیابم. باید صدای Cruella de Vil او را تشخیص می دادم. "هی ، تو! من فکر کردم غرفه پدرت امروز کم کار شده است."


"سرانجام ریموند نشان داد ، بنابراین پدر برای چند دقیقه من را شل کرد تا استراحت کنم."


خانواده مت هر سال غرفه کیک قیفی را اداره می کنند ، و کیک قیف آنها بیشتر از خمیر سرخ شده است. این یک تجربه مذهبی است.


من به زوزه های بمبئل و کارلی به کمربند پیاده روی سگ می پردازم که دکتر براین از من لباس پوشید تا بتوانم بغل مناسب به مت بدهم.


مت با من جایی که من هستم ملاقات می کند و چس افق هایم را گسترش می دهد.

من و متیو دلگادو اساساً دقیقاً همان نوع بدن هستیم. تنها تفاوت ها در پوست قهوه ای وی به دلیل ریشه های پورتوریکو و تجهیزات متفاوت و خوب ما است. اما برای اینکه کاملاً صادقانه بگوییم ، به ما گفته می شد که هر از گاهی لباس را با هم به اشتراک می گذاریم و باعث می شود که این موضوع را بپذیرم ، اما او در شلوار جین لاغر من بهتر از من به نظر می رسد. من چس را دوست دارم ، اما مت و من در طول موج به همان شکلی که چس و من نداریم وجود دارد. ما هر دو ناراحت کننده فرهنگ پاپ هستیم که نمی ترسیم چیزهایی را که دوست داریم دوست داشته باشیم. چس هم نمی ترسد ، اما چیزهایی که او دوست دارد ، معمولاً افسانه های قرون وسطایی است و فمینیستی در مورد فرهنگ ویکان می گوید. این ترکیب عالی است ، هر چند. مت با من جایی که من هستم ملاقات می کند و چس افق هایم را گسترش می دهد.


مت می گوید: "اما برای واقعی ، من مجبور شدم اینجا بیایم و ببینم آیا واقعاً چس را برای پوشیدن آن تی شرت پاستیل داشتی." او دست خود را بالای ابروی خود نگه می دارد تا خورشید را مسدود کند. او می گوید: "و گه مقدس. آیا شما به آن نگاه می کنید؟ تخم مرغ جادوگر کوچک جادوگر ما ،" او به اندازه کافی بلند با صدای بلند می گوید:


چس بررسی می کند که قبل از انگشت به عقب کیت چرخانده است.


بدن من به سمت چپ گره می خورد چون Bumble بی صبرانه در زانوی خود می کشد. به او می گویم: "آویز ، رفیق". "خدای من. ما حتی در مورد فینال فصل The Grove صحبت نکرده ایم ."


صورت متی پیچیده می شود. "من از نحوه بازی کردن خوشحال نیستم. و آیا ما فقط می خواهیم این واقعیت را نادیده بگیریم که ریز قرار است یک بیننده باشد و کاملاً می دانست که پارکر در واقع مرده نیست؟"


"اوه ، هر چیزی. شما فقط به خاطر پیش بینی شما گریه کرده اید". من به عقب چسبان را می کشم. "آسان وجود دارد." برگشتم به مت. "مثل من می گفتم"


من تمام نشده ام ، زیرا اکنون Bumble شیرین ، سگی که تمام روز را در انتظار مالش و معالجه شکم می گذارد و به یک پروانه آسیب نمی رساند ، مرا به چنان قدرت می کشد که من باید دویدم تا ادامه یابد و ما کارلی ضعیف را در گرد و غبار رها می کنیم و عملاً او را به عقب می کشیم.


"بمب!" من فریاد زدم. "چرت و پرت! چه گنگ به تو رسیده است؟"


هر چه سرعت پاهای من سریعتر حرکت می کند ، من سخت تر باید تمرکز کنم تا مطمئن شوم که آنها به زمین برمی گردند ، مثل اینکه می توانم با تمام این حرکت ساختمان فقط به سمت آسمان شلیک کنم. یک درد وجود دارد که تمام راه را به سمت انگشتان من می کشد ، فقط از من التماس می کند که خودم را از روی زمین بیرون بریزم و بالا بروم. از تابستان امسال ، بیولوژیک بدن من کاملاً تغییر کرده است و سرم در حال جبران مشکل است. مثل این است که برای بار دوم دوران بلوغ را پشت سر گذاشتم ، اما این بار به جای مشاعره ، توانایی پرواز را پیدا کردم و به اندازه کافی آسیب زدم تا حداقل بتوانم از طریق کالج در دانشگاه دوام بیاورم.


"سلام دختر!" کسی تماس می گیرد


"اکنون زمان خطوط وانت نیست!" برگشتم


راه پیش روی من پاک می شود و من می توانم منبع صدا را ببینم ، کسی که از بودجه امتناع می ورزد. آنها یا بهترین شخصی هستند که به دنبال دلیلی برای فرار هستند. "سلام ، دختر!" آنها دوباره صدا می کنند ، و این بار می توانم بشنوم که آنها قطعاً با Bumble صحبت می کنند و نه من.


"می آیند!" با برخورد بدنم با بدنم ، فریاد می زنم که هر دو را به زمین خاکی پرواز می کنیم.


سرانجام کمرنگ ، مهربانانه متوقف می شود و لحظه ای از لیسیدن سرم قبل از خوشآمدگویی به میهمانمان می گذرد.


من می نشینم "ناله ، چه چیزی به تو وارد شد؟"


چیزی در مورد آنها بسیار آشنا است ، مانند من با داشتن déjà vu.

فرد در حالی که Bumble در دامان آنها فرو می رود نشست. آنها می گویند: "زنبورها" ، قبل از خاموش کردن عینک آفتابی و کلاه بیسبال. "او توسط زنبورها تعقیب می شد."


غریبه ای که به اندازه کافی مهربان بود و به معنای واقعی کلمه مانع از ورود ما در مسیرهای ما شد ، کوچک است ، اما دارای یک قاب محکم با بازوهای محکم و عضلانی است و یک تی شرت سیاه و شلوار جین کتانی را به راحتی خنک می کند. چیزی در مورد آنها بسیار آشنا است ، مانند من با داشتن déjà vu.


من گاز می خورم "اوه خدای من." این روش غیرممکن تر از déjà vu است.


آنها می گویند: "من می دانم". "بیچاره."


"شما نامههایتان داکوتای خاکستر. داکوتای خاکستر." سینه ام توقیف است. آیا این حمله قلبی است؟ آیا این چیزی است که احساس می شود؟


داکوتا ایستاده است ، گرد و غبار را از شلوار خود تکان می دهد و برای کمک به من کمک می کند تا جمعیت پیرامون ما دوباره شروع به جمع شدن کنند ، اکثراً این عمل پایان یافت.


خیلی دقایقی قبل از مصرفش خلوت به دست او خیره شدم.


او دوباره لبخند می زند و دوباره لب های بیس بال خود را باز می کند و کلاه بیس بال قرمز را روی موهای کوتاه خود باز می کند ، که همه را به یک طرف می چسباند و پوست سرش را از یک طرف نشان می دهد. او تنها یک سال از من بزرگتر است ، و به نوعی ، او خونسردتر و مطمئن تر از آن است که بتوانم خودم را همیشه تصور کنم ، چه رسد به این که سال آینده باشد. "شاید این اسم را با صدای بلند نگویید."


"تو داکوتا خاکستر" ، زمزمه می کنم.


او پوزخند می زند ، به نوعی از اینکه چقدر احمق در این لحظه بزرگ هستم ، جذاب می شود.


این یک سوال است. نفس عمیق. سؤالها جواب دارند. نفس عمیق.

اما اوه خدا من DAKOTA ASH. DAKOTA ASH. ستاره بیشه . من در سکوت در حال جیغ زدن در داخل هستم. من روی لبم گاز می گیرم تا خودم را از گفتن هر چیزی پشیمان شوم. مت در حال مرگ است. ما هر دو هستیم ما را ریپورت کنید ما کنار هم دفن خواهیم شد. ستونهای اصلی ما خواهند خواند: آنها همانطور که زندگی می کردند مردند: توسط تصادفی مصرف شدند .



دوباره می گویم "تو داکوتا خاکستر هستید."


او می گوید: "من می دانم." "و این دختر شیرین کیست؟"


من یک لحظه در سکوت ایستاده ام و التماس می کنم مغزم. این یک سوال است. نفس عمیق. سؤالها جواب دارند. نفس عمیق. این سوالی است که می توانم به آن پاسخ دهم.


"من ایمان F هستم" ، من لکنت می کنم. "اوه منتظر باشم.


داکوتا لب های خود را در یک خط محکم نگه می دارد ، مانند این که سعی می کند لبخند نزند. او به تی شرت من حرکت می کند. "و آیا او برای فرزندخواندگی در دسترس است؟"


من می گویم با خواندن بیوگرافی آنلاین Bumble می گوید: "او است! "او در سلامتی کامل است و فقط از بیماری رنج می برد"


"آلرژی زنبور ،" داکوتا به پایان رسید. "من درباره او به صورت آنلاین می خوانم." او چمباتمه می زند و Bumble بلافاصله می چرخد ​​، شکم خود را محکم می کند.


من نمی توانم باور داشته باشم که درباره فرزندخواندگی با Dakota Ash صحبت می کنم. چقدر وحشی است؟ و او اینجا است! در گلن وود! صبر کن. من سوالات زیادی دارم. می گویم: "داکوتا". "خانم خاکستر؟"


او بالا می آید. "داکوتا. لطفا."


گره زد. "داکوتا. منظورم این نیست که گوسفند بخورم ، و قول می دهم دوست ندارم paparazzi یا هر چیز دیگری را صدا کنیم ، نه اینکه حتی در گلدن وود هم پاپاراتزی داشته باشیم ، اما شما حتی اینجا چه کار می کنید؟ "


قبل از اینکه قدمی به من نزدیک شود ، داکوتا به شانه اش نگاه می کند. "آیا می توانید راز نگه دارید؟"

کتاب جدید کتاب ریز ویترسپون انتخاب بازی عادلانه توسط اوا رودسکی است

از زمان تأسیس در ژوئن سال 2017 ، بدون شک باشگاه کتاب Reese Witherspoon به یکی از تأثیرگذارترین کلوپ های مشهور کتاب در تمام دوران تبدیل شده است. در ماه اکتبر ، Witherspoon با استفاده از این تأثیرگذاری ، از شما درخواست می کند که چگونه در مورد کار احساسی در خانه خود مذاکره می کنید ، با آخرین انتخاب خود برای کتاب Reese's Book x x Hello Sunshine ، کتاب غیرداستانی ، Fair Play : یک بازی-تغییر راه حل برای زمانی که دارید. کارهای بسیار زیادی برای انجام (و زندگی بیشتر برای زندگی) توسط Eve Rodsky.



Fair Play ، اکنون ، یک شیرجه عمیق در مسئله کار غیر قابل پرداخت و نامرئی در خانه است - کارهایی که اغلب به طور پیش فرض برای زنان ارسال می شود. رودسکی ، یک متخصص مدیریت سازمانی ، بیش از 500 زوج را در سراسر ایالات متحده بررسی کرد تا بفهمد این کار نامرئی در واقع چیست و چگونه می توان آن را به طور مؤثر انجام داد - به روشی که روابط را حتی قوی تر کند و به فضا و زمان برای هر دو شریک کمک کند. کارهایی را که می خواهند انجام دهید ، که Rodsky آن را "زمان تکشاخ" می نامد. در این کتاب ، رودسکی 100 وظیفه اصلی هر مشارکت داخلی را مشخص می کند و نحوه تقسیم آن وظایف را به صورت عادلانه (اما جالب توجه ، نه لزوماً "به طور برابر") به اشتراک می گذارد تا هردو طرف سهم خود را سهیم باشند.


به نظر می رسد یک انتخاب عالی برای باشگاه ویترسپون ، که کاملاً آماده است تا پیام رودسکی را به سطح بعدی برساند.



در وهله اول برای سلام آفتاب ، این شرکت با رادسکی در این کتاب شریک سرمایه گذاری است. در واقع، Rodsky فروخته کتاب به پسران GP پاتنم (یک اثر از پنگوئن راندوم هاوس) با سلام آفتاب، و همه سود در آینده با این شرکت به اشتراک بگذارید. طبق مقاله ای در شرکت Fast ، مدیران در سلام Sunshine "شرط بندی می کنند که Rodsky ماری کوندو جدید است" ، و از حضور دیجیتالی خود در حال حاضر قوی برای "آوردن کتاب به مکالمه فرهنگی" از طریق فیلم ، رسانه های اجتماعی ، پادکست ها استفاده می کنند. و رویدادهای زنده


این مدل جدید گسترده و حساس را برای Witherspoon ، که نه تنها به عنوان یکی از اثرگذارترین طعم دهنده های ادبی عصر مدرن ظهور کرده است ، حس می کند ( پرفروش ترین کتاب سال 2019 تا کنون جایی است که Crawdads آواز می خوانند ، یکی دیگر از سلام Sunshine). بازیگر و تهیه کننده قدرتمند هالیوود که کمتر از 12 پروژه مرتبط با کتاب در این آثار - از جمله اقتباس آینده Hulu از آتش سوزی کوچک Celeste Ng در همه جا است . با توجه به مهر تأیید Witherspoon ، به نظر می رسد که Fair Play منجر به گفتگوهایی درباره کار نامرئی و بدون حقوق شود. امیدوارم که این گفتگوها منجر به درک گسترده ای از کار داخلی و افرادی شود که آن را انجام می دهند.